معنی پش کتی - جستجوی لغت در جدول جو
پش کتی
پیشانی
ادامه...
پیشانی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر پی کنی
پی کنی
عمل پی کننده، کندن جای شفته
ادامه...
عمل پی کننده، کندن جای شفته
فرهنگ فارسی عمید
لش کشی
(لَ کَ / کِ)
عمل لش کش، مرده کشی
ادامه...
عمل لش کش، مرده کشی
لغت نامه دهخدا
پش کی
(پَ کَ)
قاووت. پیه
ادامه...
قاووت. پیه
لغت نامه دهخدا
تصویر لش کشی
لش کشی
مرده کشی
ادامه...
مرده کشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر لش کشی
لش کشی
((لَ. کِ))
مرده کشی
ادامه...
مرده کشی
فرهنگ فارسی معین
پل کتن
چوب مخصوص رخت شویی که گازران بر لباس می کوبیدند تا سبب خارج
ادامه...
چوب مخصوص رخت شویی که گازران بر لباس می کوبیدند تا سبب خارج
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت کلی
کلون پشت در چوبی که در پشت در نهند تا آن را قفل کند
ادامه...
کلون پشت در چوبی که در پشت در نهند تا آن را قفل کند
فرهنگ گویش مازندرانی
پس کلی
پس گردنی
ادامه...
پس گردنی
فرهنگ گویش مازندرانی
پس تکی
پس گردنی
ادامه...
پس گردنی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیش کتن
سبقت گرفتن، جلو افتادن، مردن، وفات یافتن
ادامه...
سبقت گرفتن، جلو افتادن، مردن، وفات یافتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیش کاتی
موی جلوی سر، جلوی سر
ادامه...
موی جلوی سر، جلوی سر
فرهنگ گویش مازندرانی
پش دکت
کسی که هنگام راه رفتن از دیگران عقب بیفتد، بازمانده در
ادامه...
کسی که هنگام راه رفتن از دیگران عقب بیفتد، بازمانده در
فرهنگ گویش مازندرانی
په کلی
گوساله ی یک ساله
ادامه...
گوساله ی یک ساله
فرهنگ گویش مازندرانی
په تکی
پس گردنی
ادامه...
پس گردنی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیش کوتی
پیشانی بند پارچه ای زنان
ادامه...
پیشانی بند پارچه ای زنان
فرهنگ گویش مازندرانی
پیش کنی
پیش کندن، کندن زمین یا شخم
ادامه...
پیش کندن، کندن زمین یا شخم
فرهنگ گویش مازندرانی
پی کنی
مزرعه ای در کجور، پی ریزی بنا، شالوده ریختن
ادامه...
مزرعه ای در کجور، پی ریزی بنا، شالوده ریختن
فرهنگ گویش مازندرانی
پش پلی
زیر و رو، پشت و رو
ادامه...
زیر و رو، پشت و رو
فرهنگ گویش مازندرانی
پش کلگی
پس گردنی
ادامه...
پس گردنی
فرهنگ گویش مازندرانی
پش دکتن
فراموش کردن رخدادها و در گذشتن از آن، عقب ماندن
ادامه...
فراموش کردن رخدادها و در گذشتن از آن، عقب ماندن
فرهنگ گویش مازندرانی
پش کشه
حدفاصل بین ناف تا زهار، در سوارکاری دو نفره، آنکه جلو نشیند
ادامه...
حدفاصل بین ناف تا زهار، در سوارکاری دو نفره، آنکه جلو نشیند
فرهنگ گویش مازندرانی
پش کلا
کلاه پشمی
ادامه...
کلاه پشمی
فرهنگ گویش مازندرانی
پش کتن
پیش افتادن
ادامه...
پیش افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
پش مجی
هزارپا
ادامه...
هزارپا
فرهنگ گویش مازندرانی
پلم کتی
از توابع دهستان بندپی بابل، از توابع دهستان دابوی جنوبی.، تپه ی محل رویش گیاه آقطی
ادامه...
از توابع دهستان بندپی بابل، از توابع دهستان دابوی جنوبی.، تپه ی محل رویش گیاه آقطی
فرهنگ گویش مازندرانی
پت پتی
چپ چپ نگاه کردن، درهم پیچیدن
ادامه...
چپ چپ نگاه کردن، درهم پیچیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پا تکی
فرش کوچک در ورودی اتاق، پارچه ی کهنه ای که در گذشته جلوی
ادامه...
فرش کوچک در ورودی اتاق، پارچه ی کهنه ای که در گذشته جلوی
فرهنگ گویش مازندرانی
اش کته
توله خرس
ادامه...
توله خرس
فرهنگ گویش مازندرانی
پش کتی ون
سربند، نوعی شال که بر پیشانی بندند
ادامه...
سربند، نوعی شال که بر پیشانی بندند
فرهنگ گویش مازندرانی
پش کت
پیش افتاده
ادامه...
پیش افتاده
فرهنگ گویش مازندرانی
په کتی
گونه ای بستن روسری که آن را به جای بستن در زیرچانه در پس سر.، پس گردنی
ادامه...
گونه ای بستن روسری که آن را به جای بستن در زیرچانه در پس سر.، پس گردنی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیش کتی
پیشانی، پیشانی بند
ادامه...
پیشانی، پیشانی بند
فرهنگ گویش مازندرانی
پش کتک
پیشین، کسی که در هر کاری خود را مقدم داند، پیش افتاده
ادامه...
پیشین، کسی که در هر کاری خود را مقدم داند، پیش افتاده
فرهنگ گویش مازندرانی
تش قتی
کبریت
ادامه...
کبریت
فرهنگ گویش مازندرانی